گذر روزها
زندگی باید کرد ! گاه با یک گل سرخ گاه با یک دل تنگ
گاه با سوسوی امیدی کمرنگ زندگی باید کرد ! گاه با غزلی از احساس
گاه با خوشه ای از عطر گل یاس زندگی باید کرد !
گاه با ناب ترین شعر زمان گاه با ساده ترین قصه یک انسان زندگی باید کرد !گاه با سایه ابری سرگردان
گاه با هاله ای از سوز پنهان گاه باید روئید از پس آن باران گاه باید خندید بر غمی بی پایان
این روزها یکان یکان میگذرند آرام آرام یکی پس از دیگری و هرروز برگی از دفتر عمرم ورق می خورد و من در بعضی از روزها در بهت حوادث گذشته ام ! با هم بودنها , دوریها , حرفها. هنوز جدایی را باور نکرده ام بعد از گذشت این همه مدت . جدایی ! چه واژه غریبی بود در گذشته برایم و حالا این روزها این واژه خودش را در لغت نامه زندگیم جای داده است . چه سخت میگذرد این روزها و گاهی انگار زمان اصلا نمیگذرد و ایستاده و میخواهد خاطرات گذشته را برایم مرور کند در تک تک لحظه ها و ثانیه ها . چه تک نفره های سختی .این روزها میان خاطراتم تنها مانده ام . دلم پرواز میخواهد میخواهم مثل یک پرنده باشم پرواز کنم به آنجا که دلم میخواهد .......
وقتی نظراتتون رو خوندم کلی فکر کردم به اینکه چقدر آدمهای مهربونی اطرافم هستن و اینکه چقدر نگران حال منن . آدمایی که حتی منو نمیشناسن و نمیدونن من کیم ولی دلاشون به وسعت یه دریا ست و حتی بیشتر از اون .آدمایی که هر کدومشون خواستن یه جوری باهام همدردی کنن . یکی منو دعوت به صبر کرد , یکی بهم گفت حکمته , یکی وجود خدا رو بهم یادآوری کرد و بعضی هاهم قصه زندگی خودشونو واسم تعریف کردن تا بتونن آرومم کنن . خدایا من به خاطر وجود این آدمها که بوی ناب انسانیت میدن ازت ممنونم . گاهی احساس میکنم بی نهایت خوشبختم . خدا همیشه از هر چیزی بهترنش رو به من داده مثل دوستام , مثل خانواده ام .اگر چه تو زندگیم سختیهای خیلی زیادی بوده ولی همه اون سختیها چیزای خیلی زیادی به من یاد داده که شاید تو بهترین کتاب دنیا هم نمی تونستم یادشون بگیرم . حتی وقتی عاشق شدم بهترینشو بهم داد ولی اینکه چرا عشقم به اینجا رسید و نمیدونم .............
این روزها پر از دلتنگیم روزهای ماه رمضون برام کلی خاطره اس . ولی خب کاری نمیتونم انجام بدم به جز صبر , زندگیم جریان داره باید به زندگیم ادامه بدم . ولی نمیتونم فراموش کنم کسیو که تو تاروپود روحمه .
توی این مدتم تنها اتفاقی که افتاد این بود که تو استخدامی شرکت بیمه نوین شرکت کردم تو مصاحبه اول قبول شدم و برای مصاحبه دوم رفتم تهران و فعلا منتظر جوابش هستم امیدوارم هر چیزی که به صلاحمه پیش بیاد . همیشه تو ماه رمضون اتفاقات خوبی برام افتاده بازم همه امیدم به رحمت خداست . خدایی که همیشه کنارم بوده و حتی لحظه ای تنهام نذاشته مخصوصا توی این روزها که اشکهام بی اختیار میاد ........ تو این شبها محتاجم به دعاتون .