به رنگ تابستان
به رنگ تابستان 
من آدم امیدم
آدم نیمه پر دیدن
آدم به انتظار ماندن تا رسیدن به آرزوهایم
آدم شمردن تعداد ضربان در دقیقه
آدم جنگیدن
و رسیدن تا ته خط آخرین لحظه
برای رسیدن به رویاهایم
چون یاد گرفته ام
اگر زندگی بخواهد اراده کند
من را به تمام معجزاتش می رساند
اگر با تمام وجود بخواهم ....
و من با تمام وجودم می خواهم ....
ناهید نوشت :عمق تابستان است اما خنکانه هایش بیشترند و خنکانه های این روزها واقعا حال آدم را خوب میکند البته روزهای گرم هم در این بین خودی نشان می دهند ولی انگار تابستان امسال رمق ندارد . روزها از پی هم درگذرند و هرروز قشنگتر از دیروز است هر روز برای خودش ماجرایی قشنگ و دوست داشتنی و لحظه هایی تازه دارد گاهی ادم احساس میکند بازیگر این لحظه هاست و خدا از آن بالا دستش را زیر چانه اش گذاشته و با نگاهی پر مهر به تماشای بازی ات نشسته ...
میخواهم بهترین بازیگر این لحظه ها باشم تا بعد از پایان هر لحظه برایم دست بزند و با خودش بگوید این سکانس بسیار عالی بود....
از فروردین تا به حال همه چیز خوب بود و اتفاقهای خوشگل و رنگی زیادی هم افتادند و من از خدا میخواهم این لحظه های رنگی و قشنگ به سرانجامی خوش و عالی برسند تا حال دلم بعد از مدتهای طولانی خوبِ خوب شود ، اینکه بعد از این طولانی زمان بفهمی که هنوز برای آن دوست خاص عزیزِ عزیز هستی و هنوز در دلش جای خودت را داری قشنگ ترینِ قشنگ ترینِ لحظه هاست و من امید دارم که لحظه های زیبای زندگی منتظر مان هستند و من هنوز هم دلم یک بستنی دو نفره میخواهد با خنده هایی از ته دل و از سر عشقِ عشقِ عشق ، یک دوچرخه سواری دو نفره با جیغ های رنگی ، یک لیوان شربت دونفره ، یک فنجان چای دو نفره ، دویدنهای دو نفره ، قدم زدن های دو نفره ..... دلم برای دو نفره هایمان تنگ شده ....
از آنجا که دختر گلی شده ام 
چند کار خلاقانه هم انجام داده ام امید است که در این امر خطیر به موفقیهای بسی بزرگ دست یابم 
عکاسی هم نموده ایم با گوشی مبارک و عزیزتر از جانمان و در این امر کمی پیشرفت هم نموده ایم و موجبات رضایت استادمان را کمی بدست آورده ایم و امید آن داریم در این امر پیشرفتهای ماورایی نصیبمان گردد تا بسی شاد گردیم تا شاید روزی اسکاری ، نوبلی بدست آوریم 
