وبلاگ ناهیدوبلاگ ناهید، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره

در جست و جوی یک رویا

دختری که خدا از او عکس می گرفت

1391/8/16 14:10
نویسنده : ناهید
878 بازدید
اشتراک گذاری

 

دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه می رفت و بر می گشت .با اینکه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود , دختر بچه طبق معمول همیشه پیاده به سوی مدرسه راه افتاد .

بعد از ظهر که شد هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد وبرق شدیدی در گرفت . مادر کودک که نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا اینکه رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد , تصمیم گرفت که با اتومبیل به دنبال دخترش برود .

با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی که آسمان را مانند خنجری درید , با عجله سوار ماشینش شده و به طرف مدرسه دخترش حرکت کرد .

وسط راه ناگهان چشمش به دخترش افتاد که مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حرکت بود , ولی با هر برقی که در آسمان زده می شد , او می ایستاد , به آسمان نگاه می کرد و لبخند می زد و این کار با هر دفعه رعد و برق تکرار می شد .

زمانیکه مادر اتومبیل خود را به کنار دخترک رساند شیشه پنجره را پایین کشید و از او پرسید : چکار میکنی ؟ چرا همینطور بین راه می ایستی ؟

دخترک پاسخ داد : من سعی میکنم صورتم قشنگ بنظر بیاید , چون خداوند دارد مرتب از من عکس می گیرد ! 

باشد که خداوند همواره حامی شما بوده و هنگام رویارویی با طوفان های زندگی کنارتان باشد .

 در طوفان ها لبخند را فراموش نکنید! 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

پری شب
16 آبان 91 15:56
داستان قشنگی بود ناهید جونم من از خدا می خوام هیچ وقت دوستای گلم و تنها نزاره الهی امین
تارا
17 آبان 91 14:13
سلام ناهید جون خیلی ازت ممنونم توهم لینک شدی
پری شب
17 آبان 91 15:19
ناهید جون پاکش کن لو رفت
پری شب
20 آبان 91 8:28
خواستم بدونی امدم نبودی گلم
مهدی
21 آبان 91 16:15
هی کافه چی ! میزهایت را تک نفره کن .... نمیبینی ؟! همــــــهتنهاییـــــــــــــــم