وبلاگ ناهیدوبلاگ ناهید، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره

در جست و جوی یک رویا

دختری که خدا از او عکس می گرفت

  دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه می رفت و بر می گشت .با اینکه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود , دختر بچه طبق معمول همیشه پیاده به سوی مدرسه راه افتاد . بعد از ظهر که شد هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد وبرق شدیدی در گرفت . مادر کودک که نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا اینکه رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد , تصمیم گرفت که با اتومبیل به دنبال دخترش برود . با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی که آسمان را مانند خنجری درید , با عجله سوار ماشینش شده و به طرف مدرسه دخترش حرکت کرد . وسط راه ناگهان چشمش به دخترش افتاد که مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حرکت بود , ولی با هر برقی که در آسمان...
16 آبان 1391

کودکان با نژاد های مختلف

  کاش میشد همیشه کودک بود زندگی شادی و عروسک بود کاش هرگز زنگ تفریحی نبود جمع بودن و تفریقی نبود کاش می شد باز کوچک می شدیم لا اقل یک روز کودک می شدیم     برای دیدن عکسها به ادامه مطلب برید ......     ...
15 آبان 1391

خوابت را دیدم (برای یک دوست)

  دیشب خوابت را دیدم مهربان تر از همیشه شده بودی عالی بود ..... بین جمعیت زیادی صدایم کردی و من با خنده جوابت را دادم و تو مثل همیشه مهربان بودی وقتی نگاهم کردی فقط گریه کردی نمیدانم چرا ..... ولی خواب خوشی بود آنقدر خوش بود که آرزو کردم کاش هرگز بیدار نمیشدم ...
15 آبان 1391

تولد یک فرشته کوچولوی زمینی

پلک جهان می پرید دلش گواهی میداد اتفاقی می افتد اتفاقی می افتد و فرشته ای از آسمان فرود آمد  تولدت مبارک رویین جون فرشته کوچولوی زمینی و دوست کوچولوی قشنگ من تولدت مبارک . امیدوارم سالیان سال در کنار خانواده مهربونت باعشق و آرامش زندگی کنی . اینم به افتخار رویین جون                            . .   ...
9 آبان 1391

بابا لنگ دراز عزیز (برای یک دوست)

  بابا لنگ دراز عزیز تمام دلخوشی دنیای من به این است که ندانی و دوستت بدارم! وقتی میفهمی و میرانی ام چیزی درون دلم فرو میریزد ... چیزی شبیه غرور! بابا لنگ دراز عزیزم لطفا گاهی خودت را به نفهمیدن بزن و بگذار دوستت بدارم ... بعد از تو هیچکس الفبای روح و خطوط قلبم را نخواهد خواند ... نمیگذارم ... نمیخواهم ...! بابا لنگ درازِ من همین که هستی دوستت دارم ... ...
7 آبان 1391

لیاقت عشق

  روزی شیوانا پیر یکی از شاگردانش را دید که زانوی غم بغل گرفته و گوشه ای غمگین نشسته است . شیوانا نزد او رفت و جویای حالش شد . شاگرد لب به سخن گشود و از بی وفایی یار صحبت کرد و اینکه دختر مورد علاقه اش به او جواب منفی داده و پیشنهاد ازدواج دیگری را پذیرفته است . شاگرد گفت که سال های متمادی عشق دختر را در قلب خود حفظ کرده بود و با رفتن دختر به خانه مرد دیگر او احساس می کند باید برای همیشه با عشقش خداحافظی کند . شیوانا با تبسم گفت :" اما عشق تو به دخترک چه ربطی به دخترک دارد !؟ " شاگرد با حیرت گفت : " ولی اگر او نبود این عشق و شور و هیجان هم در وجود من نبود !؟ " شیوانا با لبخند گفت :  چه کسی این را گفته است . تو اهل...
1 آبان 1391

عکسهای خاطره انگیز

کتاب اول دبستانو یادتون می یاد ؟ واقعا یادش بخیر چه روزایی بود که گذشت .روزای پر از پاکی و صداقت . کاش یه ساعت زمان داشتیمو می تونستیم به اون روزا برگردیم .        کارتونایی که تو بچگیامون پخش می شد یادتونه ؟برای دیدن عکسها به ادامه مطلب بروید .  کتاب اول دبستان کارتون های زمان ما   دور دنیا در 80 روز خانواده دکتر ارنست بیگلی بیگلی و گوریل انگوریل سندباد وعلی بابا دوقلوهای افسانه ای چوبین بل و سپاستین پرین سرندی پیتی بولک و لولک فوتبالیستها پت و مت پسر شجاع رامکال لوسین ...
30 مهر 1391

بچه که بودم

  بچه بودم بادبادک های رنگی دل خوشی هرروز و هر شبم بود خبر نداشتم از دل آدما چه بی بهونه خنده رو لبم بود کاری به جز الک دلک نداشتم بچه بودم به هیچی شک نداشتم بچه بودم غصه وبالم نبود هیچکی حریف شور و حالم نبود بچه که بودم آسمون آبی بود حتی شبای ابری مهتابی بود بچگی و بچگی هام تموم شد خاطره های خوش رو دست من مرد تا اومدم چیزی ازش بفهمم جوونی اومد اونو با خودش برد   ...
30 مهر 1391

مناجات کودکانه

  " جان مالیولا " یکی از مناجات های کودکی خود را اینگونه بیان می کند : یک پسر کوچک به یک ستاره نگاه کرد و گریه را سر داد, ستاره گفت : پس چرا گریه می کنی ؟ پسر گفت : تو خیلی دوری و من هیچ وقت نمی تونم تو رو لمس کنم . ستاره پاسخ داد : پس اگه من الان تو قلب تو نبودم تو نمی تونستی منو ببینی ................! نکته ای که در این مناجات وجود دارد این است که که اگر شما خداوند را صدا می کنید و از نیایش خود با او لذت می برید , یقین داشته باشید که : " خداوند در دل شما محمل گزیده است . "   ...
29 مهر 1391