وبلاگ ناهیدوبلاگ ناهید، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

در جست و جوی یک رویا

پدر دختری

1392/1/22 13:41
نویسنده : ناهید
2,843 بازدید
اشتراک گذاری

مردی که همسرش را از دست داده بود دختر سه ساله اش را بسیار دوست می داشت . دخترک به بیماری سختی مبتلا شد . پدر به هر دری زد تا کودک سلامتی اش را دوباره بدست آورد , هرچه پول داشت برای درمان او خرج کرد ولی بیماری جان دخترک را گرفت و او مرد .....

پدر در خانه اش را بست و گوشه گیر شد , با هیچکس صحبت نمیکرد , سرکار نمیرفت . دوستان و آشنایانش خیلی سعی کردند تا او را به زندگی عادی برگردانند ولی موفق نشدند .

شبی پدر رویای عجیبی دید , دید که در بهشت است و صف منظمی از فرشتگان کوچک در جاده ای طلایی به سوی کاخی مجلل در حرکت هستند . همه فرشته های کوچک در حال شادی بودنند . هر فرشته شمعی در دست داشت و شمع همه فرشتگان به  جز یکی روشن بود . مرد جلوتر رفت و دید فرشته ای که شمعش خاموش است , همان دختر خودش است .

پدر فرشته غمگینش را در آغوش گرفت و او را نوازش داد از او پرسید : دلبندم , چرا غمگینی ؟

دخترک به پدرش گفت : پدر جان , هر وقت شمع من روشن می شود , اشک های تو آن را خاموش می کند و هر وقت تو دلتنگ می شوی , من هم غمگین می شوم هر وقت تو گوشه گیر می شوی من نیز گوشه گیر می شوم نمی توانم همانند بقیه شاد باشم .

پدر در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود از خواب پرید . 

برای دیدن عکس به ادامه مطلب برید ......  

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

نازنین
23 فروردین 92 2:04
واقعا جالب بود ناهید جون خیلی قشنگ بود
مامان اهورا
23 فروردین 92 8:43
خيلي عكساي خوشگلي بود عزيزم. دلم دختر خوااااااااست
نگارین
24 فروردین 92 13:37
سلام مرسی از نظرتون بله درست میگین.اما ایرانی ها هم خوب ابراز محبت میکنن فقط ازش عکس نمیگیرن
مریم مامان سلما
25 فروردین 92 2:39
عالییییییییییییییییییییییییییی بود عزیزم
سما جان
29 فروردین 92 8:29
سلام تبرییییییییک بخاطر وبلاگت خیلی مطالب جالب بود سپاس من و تحت تاثیر قرار دادی
مامان ملینا
5 اردیبهشت 92 11:17
خیلی قشنگ بود .دستت درد نکنه