فصل بارون و عشق
خدای امروز و دیروزمان خدای فردایمان هم هست
ما اولین بار است که بندگی می کنیم ولی
او بی زمانیست که خدایی میکند
اعتماد می کنم به خدایی اش ....
ناهید نوشت : هووووووم بوی پاییز ، بوی باران ، بوی عشق و باز هم فصل زیبای رنگها ... خدایا شکرت که من این لحظه ها را می بینم و احساس میکنم . درختها مثل همیشه آرام آرام شروع کرده اند به برگ ریزان برگهایی که روزی سبز بوده اند و نفس میدادند نفس هایی از جنس شادی و عشق . کاش میتوانستم پاییز را بغل کنم و بوسه هایی محکم و پر از عشق بر گونه اش بزنم و بگویمش چقدر دوست دارمش چقدر آرام بخش قلبم است مخصوصا سوز سرمای شب هایش و آفتاب نیمه جان عصرهایش که تمام تلاشش را برای گرم کردنم میکند چقدر دوست دارم این لحظه ها را لحظه هایی که برایم پر از معنای زندگی و رهایی و عشق است و من این روزها دستانم در دستان خداست و او مرا آرام و صبورانه به پیش می برد ....
*یک دقیقه سکوت به احترام همه کسانی که این روزها آرامش زندگیشان کم رنگ تر شده و من آرزو میکنم روزی برسد که همه جهان در صلح ، آرامش و عشقی الهی زندگی کند ...
باز هم دیر آمده ام خودم میدانم . این روزها واقعا سرشلوغی هایم زیاد شده ولی با همه شلوغی هایش قشنگ است البته فکر میکنم این تنها مختص من نیست و کلا نی نی وبلاگیها این روزها کم رنگ تر از قبل شده اند به هر کجا سر زدم تقریبا همان پستهای قبلی و کلا همه جا خلوت است انگاری . خب حالا که خلوت است کمی پاهایم را دراز کنم تا کمی خستگی هایم کمتر شود امیدوارم هر کجا که هستند آرام وشاد باشند. از شهریور تا امروز همه چیز خوب بود .
عروسی دخترخاله جان هم به شکلی عالی برگزار شد و خیلی بهمان خوش گذشت برایش خوشبختی به رنگ عشق آرزو میکنم . کلاس نقاشی ام را هم میروم و برای اسفند نمایشگاه داریم و کم کم داریم آماده نمایشگاه می شویم . برنامه نویسی را دوباره شروع کرده ام و دارم آرام آرام پیش می روم . کتاب شفای زندگی را هم دارم می خوانم . خلاصه اینکه من الان لیستی از هفتی بیجار کارهایم را در دست اقدام دارم حالا به کجا ختم می شود را فقط خدا عالم است و خدا ....
البته کمی اتفاقات رنگی و خوشگل هم این وسط اتفاق افتاده که امیدوارم سرانجامی خوش و عالی داشته باشد . الهی آمین و من خدا را هزاران بار شکر میکنم بابت همه شان .
در عروسی دخترخاله جانم کمی از خودم ذوق و هنر و سلیقه به خرج دادم و یه سری از کارهای تزیینی مراسمش که مربوط به مراسم باربرون بود را انجام دادم و به قول یکی از استادم امیدوارم خدا قبول کنه کلی هم عکاسی کردم از مناظر و طبیعت ولی در حال حاضر به خاطر تنبل بازی های اینجانب و نریختن عکس در کامپیوتر مبارک عکسشو ندارم ولی حتما تو پستهای بعدی عکسشو میزارم . با آرزوهای بهترین ها برای همه خوانندگان چه خاموش چه غیر خاموش .