بهار 1394
و انتهای این قصهی سرد و سفید
همیشه سبز خواهد بود ....
سال نو مبارک
ناهید نوشت : و به سادگی به آخر رسیدیم ، به آخر روزهای ساده ، رنگی ، خاکستری ، پر خاطره و پر مخاطره ای که به آرامی گذشتند و یک بهار ، یک تابستان ، یک پاییز و یک زمستان دیگر از دفتر عمر ورق خورد و اینک شروعی دوباره در حال آغاز است به همراه خداوندی که لبخندش گرمای دلهای پر از عشق است ....
و خدایا
من ناهید کوچک تو
تمام سعیم را میکنم
که انسان بمانم
و به سمت عشق ، ایمان ،آرامش ، مهربانی ، لطف و برکت و امید بروم
و لحظه های زندگی ام را به زیبایی زندگی کنم و متبرک بدارمشان
و گامهایم را محکم تر از قبل بردارم
برای رسیدن به عشق الهی ات
و قول میدهم که دلم را به عشق زنده نگه دارم ....
و خدایا
من در آخرین روزهای سال به خاطر همه ی تک داشته هایم که گنج زندگی من هستند سپاسگذارم و برای همه ی عزیزانم بهترین ها و عالی ترین هایی که مایه آرامش جانشان است را از درگاه پر برکت الهی ات طلب میکنم و از تو می خواهم که قلبهایشان سرشار شود از ایمان ، مهربانی ، آرامش ، امید ، سخاوت ، بخشش و عشق الهی ات و زندگی شان پر شود از ثروت و لطف و برکت الهی ات ....
خدای پاک من
به خاطر همه روزهای گذشته ، حال و روزهای نیامده و همه ی داشته ها و نداشته هایم به وسعت خدا بودنت سپاسگذارم .