بهار 1393
یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم
حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند
یادم باشد دیگران را دوست بدارم
آن گونه که هستند ، نه آنگونه که می خواهم باشند
یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم
که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم
هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد
یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم
چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باشد.....
لحظات از آن ماست ؛ آبی ، سبز ، سرخ ، سیاه ، سفید ....... رنگهایی که بایسته است باید بر آنها زد...
سال نو مبارک
ناهید نوشت :روزگار ورق خورد و قلم نگاشت ، روز گار ورق می خورد و قلم می نگارد ، روزگار ورق خواهد خورد و قلم نیز خواهد نگاشت و این گردش ادامه خواهد داشت ، زشت و زیبایش را خودمان می سازیم زیرا این اعمال ما هستند که همه چیز را به حرکت در می آورند و شیرینی و تلخی روزهایمان را می سازند . پس چه زیباست که زیبا عمل کنیم تا روزهای زیباتری بسازیم در این فرصت نو شدن ، در این آغاز دوباره و در این بهار زیبا......
خدایا این گونه آغاز خواهم کرد :
به خاطر همه روزهایی که گذشت سپاسگذارم ،
و به خاطر همه روزهای نیامده
که می تواند پر از امید زیستن و زندگی دوباره و فرصتی برای تغییر و نو شدن باشد
باز هم سپاسگذارم
که برای من نشانه ایست از طرف تو که هنوز به بهتر بودنم امیدواری
و این من کوچک همه سعیم را برای بهتر بودن خواهم کرد .
خدایا در این آخرین روزهای سال و در این آخرین فرصتهای باقیمانده دعا میکنم برای عزیزانم که دلهایشان را به عشق و مهربانی زنده نگهداری و آرامش را بر ذره ذره وجودشان ارزانی کنی و برایشان سلامتی میخواهم به اندازه حد بی نهایتت و شادی آرزو میکنم به هر اندازه که میخواهند و برای همه سخاوت ، همدلی ، موفقیت ، صبر ، خوشدلی و قلبی زیبا و پر از مهر میخواهم .
و برای خودم :
خدایا
در روزهایی که بر من گذشته
در خود فرو رفتم و نشکفتم
در این سال نو
به من روزهایی ببخش
که بتوانم در دقایق آبی رنگ آن
طوری در خود فرو بروم
که دوباره سر بر آورم ........